خط سفید



سلام

تا این کلمه رو شنیدین؟

معتاد اینترنتی کسی که ساعت های طلایی عمرش رو به صورت وسواس گونه پشت این صفحه چند رنگ سپری میکنه و نه گذر زمان باعث نگرانیش میشه و نه پوچ انگاری و بی هدفی میترسوندش !

دقایق پیش به این فکر میکردم که چقدر من به این وسیله ارتباطی وابسته شدم ،

راستی چطور میشه این بیماری رو درمان کرد یا حتی کمترش کرد ؟


سلام

امشب دومین شب از شب های قدره

ماه رمضون امسال برای من خیلی سریع گذشت ، شاید امسال توفیقم اینقدر کم شده که نتونستم اونطور که باید از این ماه استفاده کنم.

وبلاگ جدید رو برای نوشتن انتخاب کردم اما مهمه نوشتن برای خودم یا همه اونهایی که میبینن.

ویژگی های اینجا امنیت و پایداریشه.

باید برم ، برای نوشتن بر میگردم

۵ خرداد ۹۸ ساعت ۲۲:۱۶

حمید


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


سلام

دیشب یک متن نوشته بودم در مورد انتخاب متاسفانه ذخیره نکردم و حذف شد.

دوباره نوشتنشم حوصله میخواد اما چکیده حرفم این بود

اگر انتخاب های زندگیتون رو با جسارت و عقلانیت انجام ندید مطمئنا در آینده به مشکلات بزرگی بر میخورید

به خیلی چیزا هم بسط داده میشه

موفق و پیروز باشید

۶ خرداد ۹۸

حمید


سلام

تا حالا چقدر این کلمه رو شنیدین؟

معتاد اینترنتی کسی که ساعت های طلایی عمرش رو به صورت وسواس گونه پشت این صفحه چند رنگ سپری میکنه و نه گذر زمان باعث نگرانیش میشه و نه پوچ انگاری و بی هدفی میترسوندش !

دقایق پیش به این فکر میکردم که چقدر من به این وسیله ارتباطی وابسته شدم ،

راستی چطور میشه این بیماری رو درمان کرد یا حتی کمترش کرد ؟


سلام

این پست رو برای خودم مینویسم شاید به نوعی تحلیل رفتاره برای تصمیم گیری های آینده خودم ، برای مدت ۷ روز ۵ کتاب با خودم آورد

تعداد صفحات ۷۶۴ صفحه مطالعه شده ۰ صفحه

تعداد صفحات ۵۵۶ مطالعه شده ۲ صفحه

تعداد صفحات ۲۰۱ صفحه مطالعه شده ۱۵ صفحه

تعداد صفحات ۱۰۰ مطالعه ۰ صفحه

تعداد صفحات ۳۸۰ مطالعه شده ۳۲ صفحه

 از این آمار ها چه نتیجه ای میگیری ؟ برای دفعات بعد چه تصمیمی باید اتخاذ کنی ؟ چه تفاوتی بین دید ایده آلی و واقعیت موجود دیده میشه!

ذهن بیشتر اوقات وسواس گونه انتخاب میکنه برای استفاده حداکثری از فرصت ها اما این تو هستی که باقدرت تفکر و تحلیل اون رو در مسیر درست یاری میکنی !

برای زندگیت تحلیل داشته باش.






سلام 

ساعت ۱:۵۱ دقیقه بامداد شنبه ۱۸ خرداد ۹۸ در مسیر برگشت از سفر ۴ روزه مشهد هستم

بلیط اینترنتی گرفتم یا ماشین مرتضی دارم میام ،

ماشین خیلی شلوغه بخاطر اینکه چند تا مسافر دختر تو ماشین هستن من و محدثه الان جدا از هم نشستیم !

واقعیتش اینکه به آدم بر میخوره اینکه بخاطر مسافرای دیگه مجبور بشی از همسرت دور بشینی اونم توی ماشین پسرخالت !

نمیدونم رفتار درست چی بوده و باید چیکار میکردم اما اصلا حرکت خوشایندی نبود ، اصلا .



به روال زندگیم نگاه میکنم

همیشه این موضوع که معلولیت خواهر بزرگترم باعث شده هنوز در خانه باشد آزارم میداد ، همه ما انسان ها به دنبال بهترین ها هستیم و غالبا هیچ وقت خواهر نخواهد توانست طعم یک زندگی شیرین و ناب را تجربه کند ، تا مدت ها دوست نداشتم زودتر از او ازدواج کنم یا در عالم کودکی با خودم مثال میزدم که دختر فلان خاله یا عمه همسن خواهرم هستندو هنوز خواستگاری نداشته اند و با این حرف ها باری از روی دوش خودم برمیداشتم اما هیچکس نمیتواند درک کند زجر دختری را که تنها بخاطر معلولیت؛ آینده زندگیش نامعلوم و تیره است چه بسا هستند انسان هایی که با تندرستی بدن معلولیت های روحی فراوانی دارند

نمیتوانمحکمت خدا را در این مسائل درک کنم چرا؟


امروز کنکور کارشناسی ارشد بود !

از مهرماه سال پیش نخوندم تا همین امروز .

راستش را بخواهی از مهر ۹۳ نخواندم تا به امروز

میترسم از نرسیدن به نتیجه دلخواه

میترسم

من آدم تنبلی هستم ، تنبل و نامید ، تنبل و بی هدف

از سال ۸۵ مسیرم را گم کرده ام ، خیلی ها را مقصر میدانم از جمله خودم را

توان ایستادن ندارم

ضعیف شده ام ، نمیدانم 

نمیدانم های زیاد شده است به قدر ندانستن هایم

ایده آل هایم رنگ باخته اند

ازدواج کرده ام امازیستنم  همچون مجردهاست.

خسته ام

خسته از این ۲۷ سال عمر بی حاصل


سلام

از دفعه پیش که مطلب نوشتم مدت زیادری گذشته ناگفته ها اینقدر زیاد شده که این پست همت بالایی رو برای نوشتن میطلبه ! و قاعدتا تعداد ویرایش بالا.

از نزدیک شروع میکنیم

دیروز نتایج کنکور کارشناسی ارشد اعلام شد امسال چندان براش وقت نزاشتم و انتظار نتیجه خوبی رو هم نداشتم و همینطور هم شد رتبه ۸ هزار ! خیلی بد


گاهی وقت ها دنیا با تمام مشکلاتش روی سرت آوار می شود

گاهی گم میشوی در بین همه روزمرگی ها

گاهی خاطرات خوب گذشته افسرده ات می کند

اما بدان اینها همه گاهی رخ می دهند 

یعنی یک بازه کوچک از زندگی تو

پس صبور باش چون

این بازه های کوچک می گذرند و تو میمانی 

تو میمانی

تا بسازی دنیایت را

تا لذت ببری از ذره ذره زندگیت

و تشکر کنی بخاطر تمام داشته ها و نداشته های زندگیت

پس بخند

و بدان که گاهی ها گذرانند


چند تا چیز تا حالا تونسته به من توی زندگی آرامش بده

نوشتن ُ با خدا بودن ُ تفریح و در جمع بودن

شاید نوشتن خیلی سریع میتونه اعصاب آدم رو راحت کنه

اینکه بنویسی چه چیزی داره اعصابتو بهم میریزه و باید چیکار کنی تا از این وضعیت خلاص بشی نوشتم میتونه کمکت کنه تا از تاریکای مشکلات در بیای 

خوشحالم که الفبا رو یاد دارم و میتونم بنویسم

این خودش یک نعمته


نمیدونم اشکال از کجاست اینکه نمیدونم باید چیکار کنم

روزبروز داره اخلاقم بدتر میشه

روزبروز دارم داغون تر میشم

چرا آخه

وقتی نمیتونم از زبونم درست استفاده کنم

باید چیکار کرد

هیچ کس به حرف من توجهی نمیکنه

مدام اعصابم خورد تر میشه

انگار نمیتونم از زبون خودم درست استفاده کنم

حالم بده

خیلی بد

 


گاهی اوقات آدم فکر میکنه تنها خودشه که بهترین کارها رو انجام میده یا بهترین تصمیمات رو میگیره

امشب خونه مادر خانمم کتاب فاطمه فاطمه هست رو دیدم / جالب بود باجناقمم هم مثل من عمل میکرده یا بهتره بگم من مثل اون عمل کردم توی کتاب خریدن اول عقد

و جالب اینجاست که ما آدم ها چقدر شبیه همیم در تصمیم گیری ها 

.

قبل از افطار به این فکر میکردم چقدر نگرش ها در راحتی فکر تاثیر گذارن مثلا یک نمونه کوچگ این بود که به جای غر غر سر حضور همیشگی باجناق و بچه اش توی خونه مادر خانم با خانمم اینطور حرف میزدم | چقدر سخته که م خانم اینقد سخت کار میکنن و مجبورن وقتی شیفت هستنن بچه رو بزارن خونه شما خدا کمکشون کنه یا جملاتی از این قبیل .

نگرش تاثیر گذاره


همیشه غروب های  محل کار را دوست داشتم مکانی به دور از شهر و به دور از هیاهوی مردمانش ‌/ اصیل و ناب

دیروز اما متفاوت تر بود شاید شرکت در برنامه کوهپیمایی با دوستان در شب قبلترش و لطف آقای تناک نشاطم را دو چندان کرده بود

شیفت های کاری که یک روز را از تو میگیرد همیشه برایم عذاب آور بوده اما همین غروب های دل انگیز آن مرا یارای تحمل آن است.

دیروز اتفاق آنچنان خاصی رخ نداد اما صبح هنگام حرکت به محل کار شاید جرقه ای از یک طرح و ایده در ذهنم زده شده شاید از آنجا که مربوط به مراسم عروسیم بود اینگونه برایم جذاب نمایان شد /طرحی برای تالار عروسی که به فن خودم نیز مربوط می شد.

روزی با پایان خوش


سلام

دارم کیک درست میکنم

نمیدونم چطور در بیاد

اما کیک زعفرونی اینطور ساخته میشد

۲.۵ \یمانه آرد رو الک کردم یک قاشق غذاخوری بکینپودر

 

بعد ۳ تا تخم مرغ رو با ۱.۵ لیوان شکر هم زدم چند دقیقه ای بعدش ۱/۴ لیوان آب اضافه کردم چند دقیقه بعد ۱/۴ لیوان زعفرون بعد نصف لیوان شیر و بعد یک لیوان سرخالی روغن از هر نوعی باشه و هر چقدر هم که بخوایم زعفرون و همینطور هم میزنیم و آرد رو اضافه میکنیم

بعد از چند دقیقه هم زدن مایتا به ای که قبلن روغن خورده کفش و داغ شده داخل اون میریزیم و بعد به مدت ۱۵ دقیقه میزاریم تا بپزه.

وانیل یادم رفت ! اون وسط مستا چند گرم وانیلم بهش اضافه میکنیم :)


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها